وقتي براي اولين بار ديدمت
عشقت به دلم نشست شدم عاشق صدات مهرت به دلم نشست اون شب مهتابي رو يادت مياد ؟ با تو گفتم راز دلمو گفتم كه عاشقت شدم به عشق تو بنده شدم با ديدنـت زنـده شـدم يادم آيد كه تو هم خنديدي و گفتي: منم عاشقت شدم از اون شب تو شدي گل من منشدم گلدونه تو گل من يادت مياد گفتي با توام هميشه ريشه هام از دل تو جدا نميشه وقتي اون روز باغچه رو ديدي ريشه هات لرزيد تو دلم اون شب شوم رسيد شب بد با رعد و برق هوا داشت گريه ميكرد شايد به بخت بد من اره گلم آسمون از دل تو خبر داشت ميدونست دل تو هوايه باغچه رو داشت منو كُشتي امّا خدا كنه زنده باشي تويه باغچه تا ابد پاينده باشي حالا اين گلدون سرد ديگه داره ميميره بادل شكسته واسه تو اي نوا رو مي خونه گل بي وفايه من خدا حافظت باشه
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |